کد مطلب:48817
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:6
با توجه به بيان قرآن كريم كه ماه نوراني بوده، ولي از تغيير نور ماه ميفهميم كه از خود نور ندارد; آيا چنين موضوعي درباره عبارت الله نور السموات والارض نيز صدق ميكند؟
1. درباره چگونگي نور ماه و خورشيد در قرآن، تعابيري آمده است كه به باور برخي از مفسران، حاكي از ذاتي نبودن نور ماه است، به نمونههايي از اين آيات اشاره ميشود:
الف. تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَآءِ بُرُوجًا وَ جَعَلَ فِيهَا سِرَ َجًا وَ قَمَرًا مُّنِيرًا ;(فرقان،61) جاودان و پر بركت است آن خدايي كه در آسمانها برج هايي قرار داد، و در ميان آن چراغ روشن، و ماه نوربخشي آفريد. اين كه چرا خورشيد را سراج، و ماه را منير ناميده، ممكن است از آن رو باشد كه چون نور سراج (چراغ)، از درون خودش سرچشمه گرفته، و اين، با وضع خورشيد تناسب دارد; بر خلاف ماه كه نورش از پرتو خورشيد است.(تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران، ج 15، ص 143، دار الكتب الاسلاميه.)
ب. هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَآءً وَ الْقَمَرَ نُورًا... ;(يونس،5) او كسي است كه خورشيد را روشنايي، وماه را نور قرار داد. در تفاوت ضيأو نور از سوي برخي از مفسران ديدگاههاي گوناگوني مطرح شده كه يكي از آنها، به ذاتي بودن نور در ضيأ، و اعم بودن از ذاتي و عرضي در نور، اشاره دارد.(همان، ج 8، ص 226.) افزون بر دو آيه مزبور، تعابير ياد شده درباره ماه و خورشيد، در آيات ديگر از جمله نوح، 16 آمده است.
بر حركت ماه آثار بسياري مترتب است كه از آن جمله، شمارش روزها، ماهها، سالها و خلاصه به دست دادن تقويم روشن است كه، حتي افراد بي سواد، بانگاه به موقعيت ماه، ميتوانند آن را دريابند; چرا كه قيافه ماه هر شب در آسمان، به گونة خاصي، غير از شب قبل و بعد است. حتي با وجود شباهتهايي در قيافه مزبور، درنيمة اول و دوم، باز چهرة آن متفاوت است، زيرا قسمت ناقص ماه در نيمة اول، طرف بالا بوده، و در نيمة دوم طرف پايين است.(همان، ص 229.)
3. خواه، آن چه را كه در تفاوت نور ماه و خورشيد گفته شد، بپذيريم، خواه خير، در هر صورت، تغيير در نور ماه، به تغيير نور الهي كه در قرآن به: الله نور السموات و الارض (نور، 36) خداوند، نور آسمانها و زمين است، تعبير شده،ارتباطي ندارد; چرا كه منظور از تعبير به نور آسمانها و زمين در اين آيه شريف درباره خداوند آن است كه، چون وجود و هستي هر چيزي، سبب آشكار شدن آن چيز براي ديگران است; از اين رو، مصداق كامل نور، همان وجود است; وانگهي، چون موجودات امكاني،وجود شان بهايجاد خداوند متعال است، بنابراين خداوند، كاملترين مصداق نور بوده، واوست كه آشكار بالذات، و نيز آشكار كنندة غير از خويش است، و هر موجودي به وسيلة او ظهور يافته، و موجود ميشود. پس خداوند سبحان، نوري است كه آسمانها و زمين به وسيلة او، ظهور يافتهاند. به ديگر سخن، منظور از الله نور السموات و الارض يعني الله منور السموات و الارض (خداوند، نوراني كنندة آسمانها و زمين است). و نيز از اين آية شريف استفاده ميشود كه خداوند متعال براي هيچ موجودي مجهول نيست; زيرا ظهور تمامي اشيأ، خواه براي خود، و خواه براي ديگري، از اظهار و آشكار كردن خداوند ناشي ميشود; به گونة كه اگر خداوند، چيزي را اظهار نكرده و هستي نميبخشيد، آن چيز هم ظهوري نمييافت. پس، قبل از هر چيز، ظاهر بالذات خداست.(الميزان في تفسير القرآن، علامه طباطبايي، ج 15، ص 122، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات.) انتخاب واژه نور براي خداوند نيز از آن روست كه نور خود به خود روشن، و روشني بخش اشياي ديگر است. ايمان مؤمن نيز چون روشنگر مسير حركت اوست، نور الهي به حساب ميآيد.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.